حسو حالم همچون پرنده ایست
که بر روی ابرها لم داده
و به جنبو جوش مورچه ها چشم دوخته
فرهاد.ا.م
به این میاندیشم که چقدر این مرز بندی ها به زیان تفکرهاستبیاندیشمکه اگر مرزها جغرافیایی نبوند
چه کسی برای وسعت وطن دیگری رامیکشت
و چه کسی برای دفاع از وطن جان میبیاخت؟و مرزهای احساسی....و مرزهای فرهنگی....و مرزهای دینی....
آیا میشود اندیشید؟