دل خانه

انچه مینویسم سقفی است از زندگی من

دل خانه

انچه مینویسم سقفی است از زندگی من

آغاز نکردیم و پایان نمیپذیریم
در قدمهایمان خاک هستی را سفت تر و هوای اطرافش را میشکافیم
در نگاهمان شاید قرنها فرسایش راوشاید قرنها جاودانگی را  به ذهنمان میکشانیم
میشنویم امواج هستی را که گاهی مارا به صلح و گاهی به ستیزه دعوت میکند
راستی ما کجای جهان ایستاده ایم؟
ایا از گذشته ما میشود اینده خود را بیرون بکشیم ؟
-اغاز نکردیم رهی که پایان دهیم به آن...
آغاز شد نه با اختیارمان
پایان کجاست ؟در رهی که ندیده ایم...
پایان کجاست؟در انتهای زمان....-
قدم میزنیم و میشنویم و مینگریم و از آن..
فقط زبان است که میتواند هستی را از وجودمان اگاه سازد...
صدای صوت میرساندمان به قرنها ....
ما جاودانگی را زندگی میکنیم
و این جاودانگی را زیرپایمان سفت تر و در برابرمان شکافته ایم و گاهی ان را به وضوح دیده ایم و گاهی شنیده ایم...
هستی خود گواه جاودانگی ماست...
صدای من از انبوه دیدن و شنیدن فقط یک صداست
تا هستی هست و تو هستی ببین که هستی...
دیگر که نیستی هستی تو را به هست ها نشان میدهد...
راستی؟که هستی؟...
دلنوشته ای برای خویش فرهاد .ا.م



  • فرهاد اسدی ملردی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی